به قلمِ مریم دوشنبه هفتم فروردین ۱۴۰۲. ساعت 11:43 من، همین من ساده..باور کنبرای یک بار برخاستن هزار هزار بار فرو افتاده ام.دیگر می دانمنشانی ها همه درست،کوچه همان کوچه ی قدیمی و کاشی همان کاشی شب شکسته ی هفتم،خانه همان خانه و باد که بی راه است.ها ری را، می دانممی دانم همه ی ما جوری غریب، ادامه ی دریا و نشانی آن شوق پر گریه ایم.گریه در گریه، خنده به شوق.نوش، نوش، لاجرعه ی لیالی..در جمع من و این بغض بی قرارجای تو خالی.., ...ادامه مطلب