به قلمِ آسمان سه شنبه سوم بهمن ۱۴۰۲. ساعت 22:57 از درد ترک خورده و از زخم کبودیمکوهیم و تماشاگر رقصیدن رودیماو می رود و هر قدمش لاله و نسرینما سنگتر از قبل همانیم که بودیمما شهرتمان بسته به این است بسوزیمبا داغ عزیزیم که خاکستر عودیمتن رعشه گرفتیم که با غیر نشستهستاز غیرتمان بود ، نوشتند حسودیمجوگندمی از داغ غمش تار به تاریمدر حسرت پیراهن او پود به پودیمپیگیر پریشانی ما دیر به دیر استدلتنگ به یک خندهی او زود به زودیمبر سقف اگر رستن قندیل فراز استما نیز همانیم ، فرازیم و فرودیمیک روز میآید و بماند که چه دیر استروزی که بفهمد که چه گفتیم و که بودیمبعد از تو اگر هم کسی آمد به سراغمآمد ببرد آنچه ز تو تازه سرودیم بخوانید, ...ادامه مطلب